دویدن های من سمت تو هرگز خط پایانی نخواهد داشت نفس افتاده ی در حسرت دیدار تو جانی نخواهد داشت و شعله های آتش همچو قلبم آه سوزانی نخواهد داشت نخواهد داشت … تمام عمر من در خلوت و تنهایی شب های تارم رفت غم عشقت به بی رحمی زمینم زد که نام و اعتبارم رفت
دنیام با تو جذابه خونم بی تو روی آبه حس و حالی رو من کنارت تجربه کردم که نایابه خندت مثل قرصی میمونه که واسم ضد اضطرابه دست من برات رو شده بی دستای تو خالی میشه دستم من فقط خدایی رو که عشق تو به من داده میپرستم انقدری که درگیرتم یادم میره من من بی تو کی هستم من فقط خدایی رو که عشق تو به من داده میپرستم
اصرار اصرار انکار انکار خب خاصبت عشق همینه موندن از تو عشقش از من چششون مرو نبینه آخه از دل تو دور نمیشم یه لحظه آروم نمیشم نامهربونایت آخه عشقه آخه بی امون بی امونه دعوا با همونه خود عشقم یه جاهایی خب آفت جونه